هم اکنون میتوانید سریال ساخت ایران را از سایت نکسوان فیلم دانلود و تماشا کنید.
پیش نمایش سریال در آپارات
خلاصه سریال ساخت ایران:
غلام در جنوب ایران غواص است. ستاره از غلام درخواست می کند جنس هایش را از آب بیرون بکشد. غلام که میبیند ستاره با مشکلات فراوانی رو به رو شده، تصمیم می گیرد به او کمک کند.
درباره سریال:
غلام و مرتضی می خواهند سیاوش را پیدا کنند که پول های شرط بندی را از او پس بگیرند. آن ها با کمک ابی می فهمند سیاوش به استانبول رفته است و حالا باید راهی برای رفتن به ترکیه پیدا کنند...
سیاوش به ترکیه رفته تا سر از کار ستوده در بیاورد. غلام و مرتضی هم به دنبال سیاوش می روند تا پول مردم را از او پس بگیرند و خودشان را از مخمصه نجات بدهند. غلام و مرتضی بدون اینکه بدانند، قرار است مواد مخدری را که در لباس ها پنهان شده، از مرز رد کنند و به استانبول برسانند. اما این کار برای آن ها دردسرهای زیادی را به دنبال دارد..
فردی ناشناس، هاکان را به قتل رسانده است. غلام و مرتضی در صحنه قتل دیده شده اند. آن ها که توسط پلیس تعقیب می شوند، جایی برای رفتن ندارند و در استانبول آواره شده اند.
غلام و مرتضی می پذیرند به سیاوش کمک کنند. از آن طرف ستوده توانسته رد همسر یکی از سارقان دهه 60 را در استانبول بزند. او به همراه مهسا به دیدار زن می رود تا اطلاعات بیشتری را از سرقت لوح های هخامنشی به دست بیاورد.
سیاوش برای به دست آوردن اطلاعات دفترچه ی ستوده نقشه ای کشیده است که می خواهد آن را با کمک غلام و مرتضی به سرانجام برساند. ستاره پس از شنیدن نقشه ی سیاوش، به غلام می گوید حالا وقت آن است که به سیاوش رو دست بزنند...
غلام و مرتضی پس از به دست آوردن اطلاعات دفترچه ستوده به ایران باز می گردند تا با شیرین معامله کنند و در ازای دادن اطلاعاتی که در دست دارند به او، پول مردم را پس بگیرند. آن ها وقتی به خانه می رسند، می فهمند یک نفر مرده است.
ستاره با توجه به اطلاعاتی که گرفته، به غلام می گوید نادر در دهه 60 در زندان بوده است، غلام می گوید اگر بتوانند یکی از هم بندهای نادر را پیدا کنند، شاید بتوانند از او اطلاعات تازه ای بگیرند. می افتند دنبال کسانی که در دهه 60، در زندان هم بند نادر بوده اند. مهسا و ستوده هم آن ها را زیر نظر دارند
ستاره با توجه به اطلاعاتی که گرفته، به غلام می گوید نادر در دهه 60 در زندان بوده است، غلام می گوید اگر بتوانند یکی از هم بندهای نادر را پیدا کنند، شاید بتوانند از او اطلاعات تازه ای بگیرند. می افتند دنبال کسانی که در دهه 60، در زندان هم بند نادر بوده اند. مهسا و ستوده هم آن ها را زیر نظر دارند
ستوده و ظلی تابلوی نقاشی را به دست آورده اند و به گالری چرم چی می روند تا آن را با لوح های زرین عوض کنند. از آن طرف غلام و مرتضی و سیاوش فهمیده اند ستوده و ظلی تابلو را از دستشان درآورده اند و می روند به دنبال آن ها.