هم اکنون میتوانید سریال نیسان آبی را از سایت نکسوان فیلم دانلود و تماشا کنید.
پیش نمایش سریال neysane Abi در آپارات
درباره سریال نیسان آبی:
سریال نیسان آبی، به کارگردانی منوچهر هادی در سال ۱۴۰۰ ساخته شده است. این سریال محصول کشور ایران و در ژانر درام و کمدی میباشد. در این سریال حسین یاری، مهران غفوریان، یکتا ناصر، بهناز جعفری، جمشید هاشم پور، علیرضا خمسه، سحر قریشی، گیتی قاسمی، ایمان صفا، بهشاد شریفیان، سیروس همتی، غلامرضا نیکخواه، حسام نواب صفوی، کریم قربانی، یوسف صیادی، آرش ظلی پور، صفر کشکولی، علی مهربان، نیکی میربها، سانای امیرآبادی، آرین محمودی، سبحان هادی، طاها عبداللهی، رزا بیات، بهزاد رحیم خانی و رضا بنفشه خواه به هنرمندی پرداختهاند.
فیلمنامه «نیسان آبی» را سعید دولتخانی و سعید هوشیار بر اساس فیلمنامه سینمایی «نیسان آبی» نوشته کمیل روحانی به نگارش درآورده اند. این سریال، قصه جمشید است و رضا، قصه دو دوست قدیمی که روزی روزگاری عاشق دو خواهر به اسم زری و پری شدند و با آنها ازدواج کردند. جمشید شیفته جمشید هاشم پور است و نیسان آبی اش؛ رضا هم عاشق شعر و شاعری و در رویاهایش شاعری نامدار! جمشید روی نیسانش کار می کند و ریال روی ریال می گذارد تا چرخ زندگی اش بچرخد که البته سخت می چرخد، رضا هم در جستجوی فرصتی برای بهبود اقتصاد زندگی اش و شغلی بهتر!
البته قصه ها دست از سر زندگی جمشید و رضا برنمی دارند و مدام آنها را درگیر اتفاقاتی ریز و درشت می کنند، اتفاقاتی که گهگاه لحظات شیرینی می سازند و گاهی هم غمگین!
همه ماجرا از صبح یک روز بهاری در شکرآباد شروع شد، جایی که جمشید قاسم پور از زندان آزاد شد و رضا خرسند هم بالاخره کار پیدا کرد. ولی یک اتفاق همه چیز را بهم ریخت.
رضا امانتدار خوبی نبود و از نیسان آبی بخوبی مواظبت نکرد! حالا رضا خرسند مانده و این غم بزرگ که چطور ماجرا را به جمشید بگوید که او پٓس نیفتد. البته قضیه پیچیده تر ازین حرفهاست...
ماجرای دزدی از گاوداری وقتی پیچیده تر می شود که جهان، نگهبان گاوداری باشد! چرا؟! چون دزدِ گاوداری یک دزد معمولی نیست.
آریا بدون گواهینامه سوار نیسان شد و حالا که تصادف شدیدی کرده چاره ای غیر از فرار ندارد. این طرف هم جمشید، بی خبر از همه جا به خانه سینما می رود تا جمشید هاشم پور را ببیند، ولی اتفاقات او را به مکان دیگری می کشاند.
آریا تصادف کرده! دختر میرطاهر به کما رفته! جمشید بیچاره هم وسط این هیر و ویر بدبختی به بدبختی اش اضافه می شود! ولی بالاخره بدِ روزگار دست از سر جمشید برمی دارد و اتفاقات به گونه دیگری رقم می خورند.
آریا فراری شد و جمشید هم گرفتار! وسط این همه ماجرا، جمشید در انتظار یک خبر خوش بود که بالاخره از راه رسید، امید دیدن جمشید هاشم پور پیش درآمد خبر بی نظیری بود که زندگی جمشید را تِکانی اساسی می داد، تِکان خوب یا بدش را باید خودتان قضاوت کنید.
همه ماجرا از صبح یک روز بهاری در شکرآباد شروع شد، جایی که جمشید قاسم پور از زندان آزاد شد و رضا خرسند هم بالاخره کار پیدا کرد. ولی یک اتفاق همه چیز را بهم ریخت.
همه ماجرا از صبح یک روز بهاری در شکرآباد شروع شد، جایی که جمشید قاسم پور از زندان آزاد شد و رضا خرسند هم بالاخره کار پیدا کرد. ولی یک اتفاق همه چیز را بهم ریخت.
همه ماجرا از صبح یک روز بهاری در شکرآباد شروع شد، جایی که جمشید قاسم پور از زندان آزاد شد و رضا خرسند هم بالاخره کار پیدا کرد. ولی یک اتفاق همه چیز را بهم ریخت.
همه ماجرا از صبح یک روز بهاری در شکرآباد شروع شد، جایی که جمشید قاسم پور از زندان آزاد شد و رضا خرسند هم بالاخره کار پیدا کرد. ولی یک اتفاق همه چیز را بهم ریخت.
همه ماجرا از صبح یک روز بهاری در شکرآباد شروع شد، جایی که جمشید قاسم پور از زندان آزاد شد و رضا خرسند هم بالاخره کار پیدا کرد. ولی یک اتفاق همه چیز را بهم ریخت.